والدین پشت میلهها: پاسخ به سوالات متفاوت کودکان دارای والد زندانی
متن حاضر، ترجمه خلاصه بخشهایی از دفترچه راهنمای ویژه معلمان و نگهدارندههای کودک است که توسط مهرک کمالی برای موسسه بینالمللی کودکان زندانیان انجام شده است. این دفترچه با عنوان «والدین پشت میلهها: کودکان خانوادههای دارای فرد زندانی؛ پاسخ به سوالات متفاوت کودکان» توسط سیستم قضایی ایالت آیداهوی آمریکا در سال ۲۰۱۲ میلادی منتشر شده است. این متن ترکیبی از خلاصه صفحات ۸ تا ۱۱، ۱۲ تا ۱۴ و ۲۱ تا ۲۵ است. این جزوه از آن جهت انتخاب شده است که مجموعه جامعی از سوالاتی را جمعآوری کرده است که در کتابچهها و راهنماهای تهیه شده توسط سایر موسسه حوزه زندان و کودکان زندانیان آمده است. در انتخاب مطالب راهنمای حاضر، سوالاتی را برگزیدیم که با توجه به تحقیقات و دانستههایمان در میان کودکان خانوادههای زندانیان در ایران نیز پرسیده میشود یا احتمال پرسیدن آنها وجود دارد. در متن، با توجه به شرایط حاکم بر سیستم قضایی ایران، با حذف یا اضافه کردن نکاتی، تغییراتی دادیم تا بیشتر با شرایط ایران قابل انطباق باشد.
اگر کودکانی که شما با آنها سر و کار دارید، سوال متفاوتی میپرسند، میتوانید آن را با ما در میان بگذارید. ما نیز حتما پاسخ شما را به صورت فردی خواهیم داد و با حفظ حریم خصوصی شما، در صورتی که برای دیگران قابل استفاده باشد، آن را به صورت عمومی طرح خواهیم کرد.
با ما میتوانید از طریق شبکههای اجتماعیمان (که در انتهای وبسایت موسسه – www.coipi-fa.org درج شدهاند) یا ایمیل مدیر موسسه ([email protected]) در تماس باشید.
کودکان درهر مرحله ازعدالت کیفری چه میپرسند؟
گرچه عنوان این مطلب درباره کودکانی است که پدر، مادر یا نگهدارندهشان در زندان است، اما به طور کلی کودکانی که یکی از اعضای خانوادهشان در بازداشتگاه، زندان، مراکز ترک اعتیاد یا کانون اصلاح و تربیت به سر میبرد معمولا سوالات مشابهی دارند. در اینجا بعضی از این پرسشها را فهرست کردهایم. پاسخهای ما به این پرسشها صرفا مثالهایی از پاسخهای ممکن هستند و شما میتوانید بسته به کنجکاوی، احساسات و سطح رشد و درک کودکان و شرایط خاص خانوادهتان، آنها را تغییر یا جوابهای دیگری بدهید.
چه اتفاقی افتاد؟
کودکانی که شاهد دستگیری والدین خود هستند، سوالات مختلفی مثل این دو سوال خواهند داشت: چه اتفاقی افتاد و چرا پلیس به او دستبند زد.
درباره این که «چه اتفاقی افتاد»، بسته به این که چه اتفاقی افتاده و شما چه میدانید، میتوانید توضیحات سادهای در اختیار کودک قرار دهید. اما اگر هنوز چیزی روشن نیست، به خصوص برای زندانیان سیاسی یا عقیدتی، ممکن است پاسخ زیر کمک کند:
«او را بازداشت کردند تا از او سوالاتی بپرسند و ببینند واقعا چه اتفاقی افتاده است.»
البته ممکن است با توجه به سابقه چنین دستگیریهایی ترجیح بدهید که توضیح دیگری در اختیار کودک قرار دهید. با توجه به سن کودک سادگی یا پیچیدگی پاسخ شما میتواند تغییر کند.
چرا پلیس به او دستبند زد؟
«وقتی یک نفر دستگیر میشود، ممکن است که عصبانی شود یا بترسد. بعضی از دستگیر شدگان میخواهند فرار کنند و شاید حین فرار به دیگران آسیب برسانند. به این دلیل پلیس برای اطمینان از فرار نکردن متهم یا جلوگیری از صدمه رساندن او به دیگران، به او دستبند میزند. وقتی به زندان برسند، دستبند را باز میکنند.»
اما این توضیحات برای زندانیان سیاسی یا عقیدتی مناسب نیستند. برای همین لازم است تا پاسخهای دیگری را متناسب با سن کودک آماده داشته باشید.
او را دستگیر کردهاند اما میگوید من مجرم نیستم. چرا به من دروغ میگوید؟
در مورد زندانیان جرایم عمومی، میتوان چنین پاسخ داد:
«هنوز چیزی معلوم نیست. شاید واقعا مجرم نباشد. او فرصت دارد به قاضی بگوید که واقعا چه اتفاقی افتاده است. تحقیقات در این مورد ممکن است خیلی طول بکشد.»
این را هم باید در نظر داشت که دادگاه ها گاهی جلسات رسیدگی به اتهامات را برای ماهها بعد برنامه ریزی میکنند، به خصوص اگر وکیل متهم درخواست کند که دادگاه به تعویق بیافتد.
اما برای توضیح شرایط زندانیان سیاسی و عقیدتی، خانوادهها ابتکارات مختلفی به کار میگیرند. مهم این است که توضیحات شما با سن و فهم کودک متناسب باشد، در او تولید خشم یا نفرت نکند و باعث گیجی بیشتر او نشود. مثلا برخی از خانوادهها به مرور برای کودک شرایط حکومتهای خودکامه را با مثالهایی از محیط زندگی کودک یا شخصیتهای کارتونی توضیح دادهاند.
زندانی ما قول داده زود به خانه برگردد.
گاهی افراد در هنگام دستگیری، برای آرام کردن کودک خود چنین وعدههایی به کودک میدهند. شاید با لحاظ کردن شرایط فرد زندانی، چنین پاسخی بتواند از گیجی کودک بکاهد و او را با اضطراب بیشتری مواجه نکند:
«بعضی وقتها بزرگترها به تو نمیگویند که چه چیزی قراراست پیش بیاید چون نمیخواهند بترسی یا ناراحت بشوی. زندانی نباید به تو قول میداد که به زودی به خانه برمی گردد چون دست خودش نیست. قاضی است که در این مورد تصمیم می گیرد.»
پدر یا مادرم کجاست؟
خیلی وقتها، به خصوص زمانی که کودک شاهد دستگیری نبوده یا متوجه آن نشده است، بزرگسالان، اکثرا با نیت خیر، میخواهند واقعیتهای مربوط به اعضای زندانی خانواده را پنهان کنند یا جور دیگری جلوه دهند تا کودک را در مقابل رنج دانستن حقیقت دردناک زندانی بودن عزیزشان محافظت کنند؛ اما حقیقت را برای همیشه نمیتوان پنهان کرد. به همین دلیل مطلقا و هیچ وقت به کودکان دروغ نگویید. اگرشخص دیگری این دروغ را افشا کند، کودک به شما به عنوان مراقب یا مربی خود بیاعتماد میشود؛ اعتمادی که به شدت به آن نیاز دارد. خیلیها به دروغ به کودکان میگویند که عضو غایب خانواده برای ماموریت کاری به شهر یا ایالت دیگری رفته، در سفر یا در بیمارستان است، چون تصور میکنند آگاهی کودکان از زندانی بودن عضو خانوادهشان، نه تنها برایشان فایدهای ندارد بلکه فقط اضطراب آنها را افزایش میدهد. پاسخهای دروغی نظیر آنچه در بالا آمد، کودکان را با سوالات جدیدی مواجه میکند، مثلا: «چرا او هیچ وقت به خانه نمیآید؟» یا «نکند او آنقدر مریض است که نمیتواند بیاید؟» یا «شاید او مرده و به من نمیگویند؟»
با پنهان کردن واقعیت، بچهها بیشتر گیج میشوند. آنها میبینند که والدین بچههای دیگر، حتی اگر مدتی طولانی غایب باشند، باز گاهگاهی به خانه میآیند و بچههایشان را میبینند. کودکانی که اطلاعات دقیقی از وضعیت والدشان ندارند، همیشه در معرض این خطر هستند که اوضاع را بدتر از آنچه هست ارزیابی کنند.
به این ترتیب متناسب با سن و سطح درک کودک، نبودن والد یا عضو خانواده را برای او توضیح دهید. نیازی نیست تا با اطلاعات اضافه، کودک را دچار اضطرابهای ناخواسته کنید، اما اطلاعات حداقلی اما درست، میتواند اضطراب او را کنترل کند.
اگر در خانه دو کودک با سنین و سطح درک متفاوت دارید، طبیعتا بخشی از اطلاعات را به کودک خردسال یا کوچکتر نمیدهید. بنابراین باید بتوانید مراقب باشید تا به هر دلیل، کودک بزرگتر اطلاعات خود را برای کودک دیگر افشا نکند. یکی از راهها، حمایت عاطفی و مراقبت از احساسات کودک است. یکی از دلایل افشای اطلاعات میتواند به فشار روانی ناشی از داشتن اطلاعات مربوط باشد. از آن جا که داشتن توقع از کودک برای «رازداری» در مورد زندانی بودن عضو خانواده بیشتر میتواند به او فشار روانی وارد کند، بنابراین بهتر است به شکل غیرمحسوس در کنارشان باشید تا در صورت دادن اطلاعات اضافی از سوی کودک، با پرت کردن حواسشان، به نحو مناسبی جلوی پیشرفتن آن را بگیرید.
چرا مامان یا بابام به زندان رفتند؟
توضیح هر جرمی برای هر کودکی در هر سنی آسان نیست. بسته به سن کودک، تا میتوانید موضوع را ساده کنید و اطلاعاتی بیشتراز فهم کودک بارش نکنید.
«مردم به دلیل رعایت نکردن قانون روانه بازداشتگاه یا زندان میشوند. قوانین، دستورالعملهایی هستند که به مردم میگویند چگونه باید یا نباید رفتار کنند. قواعدی نیز برای رفتار کودکان وجود دارد. کودکی که این قواعد را زیر پا می گذارد، ممکن است با پیامدهایی مانند بعضی ممنوعیتها یا از دست دادن بعضی امتیازات مواجه شود. بازداشتگاهها و زندانها برای بزرگسالانی که قانون را زیر پا میگذارند، مانند وقفهای طولانی در زندگی عادی است. مثلا میتوان به کودک گفت: «پدر یا مادرت زندانی است چون جرمی مرتکب شده و باید با عواقب آن مواجه شود.» باید صراحتا کودکان را از این عواقب احتمالی آگاه کرد. اگر او متهم به قتل، ضرب و شتم، آسیب رساندن یا تجاوز است، لازم نیست همه پیچیدگی اتهام را برای کودک توضیح دهید. وقتی او به دادگاه رفت یا محکوم شد، می توانید در مورد جزئیات بیشترحرف بزنید.
توضیح بالا البته با فرض عادلانه بودن سیستم قضایی و عدالت کیفری است. با این حال مهم است که کودک به خاطر ناعادالانه بودن سیستم قضایی نسبت به قوانین منطبق با عرف بینالمللی و أصول پذیرفته شده جهانی و تبعات اجرا نکردن قوانین دچار گیجی نشود.
همچنین برای خانواده زندانیان با اتهامات سیاسی یا عقیدتی، توضیح این که برخی از قوانین در نظام قضایی جمهوری اسلامی، عادلانه نیست یا دستگیری والدشان منطبق بر هیچ قانونی نبوده و آنها جرمی را مرتکب نشدهاند، سخت است. حتی اگر خانوادهها بتوانند توضیحی برای توجیه کودک خود پیدا کنند، کودک آنها برای پاسخ دادن به سوال همسالان خودش دچار مشکل خواهد بود. توضیح شرایط خانوادههای فعالان اجتماعی و سیاسی یا افراد متعلق به گروههای مذهبی در خطر بازداشت، باید متناسب با فهم و درک کودک، بدون برانگیختن حس خشم و نفرت در کودک، بدون قهرمانسازی از والد زندانی و تنها متنبی بر اصول حقوق بشری باشد. برخی خانوادهها به کودکشان توضیح میدهند که برخی کشورها یا دولتها کسانی را که اعتراض میکنند یا با آنها مخالف هستند، زندانی میکنند. این شکل از گفتوگو که با ادبیات متناسب با فهم کودک تنظیم میشود، گاهی میتواند به کودک کمک کند که بدون ارزشگذاری عملکرد فرد زندانی، متوجه موقعیت ویژه آن فرد در برابر سیستم قضایی کشور بشود.
چالش مواجه شدن با «انگ زندان» یا «داغ ننگ» البته موضوع مجزا و مهمی است. هر اندازه که خانوادهها تلاش کنند تا توضیح مناسبی درباره زندانی شدن والد به کودک بدهند، لازم است تا آماده مواجه شدن با سوالات او به خاطر شنیدن حرفهایی از همکلاسیها و گاهی برحی بزرگترها باشند.
چه زمانی به خانه برمیگردد؟
زندانیان معمولا تاریخ تقریبی آزادی خود را میدانند. با این حال تاریخ دقیق آزادی، به دلیل متغیرهای بسیار زیاد در روند عدالت کیفری، از جمله آزادی مشروط (آزادی پیش از موعد) یا اتهامات جنایی یا کیفری جدید (زیاد شدن مدت زندان) میتواند تغییر کند. اگر زندانی به مراقب کودک بگوید که واجد شرایط آزادی مشروط است و به زودی از زندان خارج میشود، بهتر است فرد مراقب تا قطعی شدن آزادی او چیزی به کودک نگوید. زیرا شاید هیات مربوط، آزادی مشروط را تصویب نکند. در این شرایط، شاید این توضیحات و پاسخها مناسب باشند: «مطمئن نیستیم، اما می دانیم که او برای تعطیلات نوروز در خانه نخواهد بود» یا «قاضی امروز تصمیم میگیرد که او میتواند به خانه بیاید یا خیر.»
اگر مطمئن هستید که محکومیت زندانی درتاریخ مشخصی تمام میشود، سعی کنید در توضیح آن از زمان هایی استفاده کنید که برای کودک ملموس و مهم است:
«مطمئنم که دو تابستان دیگرباید بگذرد تا او به خانه برگردد.»
یا
«بعد از سه جشن تولدت»
یا
«وقتی ۱۲ ساله شدی.»
در مواردی که زندانی واجد شرایط آزادی مشروط نباشد، میتوانید به کودک بگویید: «او تا زمانی که همه شما بزرگ نشده باشید به خانه برنمیگردد، اما حتما میتوانید با او در زندان ملاقات داشته باشید.»
این پرسش برای افرادی که در بازداشت موقت به سر میبرند چالشبرانگیزتر است. به خصوص خانوادههای زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران تجربه بازداشتهای طولانی مدت موقت را داشتهاند. در این شرایط در نظر داشتن این که بیخبری برای کودک آسیبزاتر است، گفتوگو با کودک درباره شرایط اهمیت دارد. این گفتوگوها میتواند تنها در این باره باشد که «هنوز نمیدانیم چه موقع آزاد میشود. اما داریم تمام تلاشمان را میکنیم که تا زمان تشکیل دادگاه از بازداشت آزاد شود.» علاوه بر تکرار چنین گفتوگوهایی، حتی وقتی هیچ خبری از فرد زندانی نداریم، این اطمینان را به کودک بدهبد که هر خبری شود، او را در جریان خواهید گذاشت.
آیا دوباره او را میبینم؟
این هم سوال دشواری است. اگرچه کودک احتمالاً با زندانی ملاقات خواهد کرد، اما تعیین زمان مشخصی برای این ملاقات شاید غیرممکن باشد. در این شرایط میتوان گفت:
«تو دوباره زندانی او را میبینی، اما شاید نه به این زودی. فعلا باید منتظر باشیم. ما تلاش خودمان را میکنیم تا این اتفاق زودتر بیفتد.»
کی می توانم او را ببینم؟
در بیشتر موارد، اعضای خانواده میتوانند در بازداشتگاه، زندان یا مراکز اصلاح و تربیت با زندانی ملاقات کنند.
برای ملاقات با زندانی، قوانین عمومی وجود دارد. زندانها هم بسته به مورد، قواعد خود را دارند یا در نحوه اجرای قانون، اعمال نظر میکنند. حتما پیش از ملاقات، با مشورت وکیل از قوانین عمومی و خاص زندان آگاه شوید. علاوه بر این، تا جایی که میتوانید درباره روال معمول ملاقات، زمانهای انتظار و موقعیتی که با آن روبرو خواهید شد، اطلاعات کسب کنید و از قبل کودک خود را آماده کنید.
در بعضی از مواقع، رعایت نکردن قواعد زندان، باعث لغو ملاقات یا از دست دادن فرصت ارتباط با زندانی میشود. در صورت جلوگیری از ملاقات، چه به دلیل رعایت نکردن قواعد خاص زندان از طرف شما و چه به دلیل اعمال سلیقه ماموران زندان، حتما موضوع را با آرامش برای کودک توضیح دهید.
در مورد ملاقات، در شرایط مختلف، میتوانید توضیحات زیر را به کودک خود بدهید:
«مامور زندان گفت میتوانیم فردا برای ملاقات برویم. فردا بلافاصله بعد از برگشتنت از مدرسه، به ملاقاتش میرویم.»
«قوانین ملاقات زندانها با یکدیگر متفاوت است. دوشنبه با زندان تماس میگیرم تا از قوانین آنجا سر دربیاورم.»
«زندان از اینجا خیلی دور است. ما تا تعطیلات بهار نمیتوانیم برای ملاقات برویم.»
تجربه زندانی شدن یکی از نزدیکان، بعضی از کودکان را چنان عصبانی، گیج یا حساس میکند که شاید نخواهند با او ملاقات کنند یا ارتباط بگیرند. باید احساسات کودک را درک کنید و به آن احترام بگذارید. در این موارد، شاید تشویق کودک به کشیدن نقاشی یا نوشتن نامه به زندانی برای حفظ ارتباط بین آن دو مفید باشد.
اگر یکی از اعضای خانواده مرتکب جرمی علیه یک کودک شده باشد، ممکن است ارتباط او با کودکان نزدیک به خودش هم محدود شود. با این حال، اکثر مراکز اصلاح و تربیت، امکان تماس فیزیکی محدود بین والدین زندانی و فرزندان را فراهم میکنند. ممکن است به کودک گفته شود:
«می توانی روی پای پدر یا مادرت بنشینی تا برایت داستان بخواند.»
«او مثل همیشه تو را بغل میکند و میبوسد.»
«میتوانی او را فقط از پشت شیشه ببینی. نمیتوانی با او تماس فیزیکی داشته باشی، اما میتوانی در سالن ملاقات در زندان با او تلفنی صحبت کنی.»
اگر فرد به دلیل ارتکاب جرم علیه کودک در زندان نیست، اما آن فرد در خانه مرتکب آزارگری شده است، اصل رعایت مصالح عالیه کودک در حفظ کردن یا نکردن رابطه با والد مهم است. حتما در این زمینه با افراد متخصص از جمله حقوقدانان مشورت کنید. در صورتی که ارتباط با والد با مصالح کودک در تضاد است، توضیح مناسبی برای کودک داشته باشید. چون ممکن است کودک همچنان به حفظ ارتباط با والد متمایل باشد.
آنجا چه میکند؟
«زندانی شما باید قوانین را در زندان رعایت کند. شاید برای او کلاسهایی بگذارند که یاد بگیرد چگونه قوانین را رعایت کند، کمتر عصبانی شود، مصرف الکل و مواد مخدر را کنار بگذارد یا پدر و مادر بهتری باشد. مثل همه ما او هم دارد زندگی میکند: میخورد، میخوابد، ورزش میکند و با همبندیهایش و دیگران حرف میزند.»
البته میدانیم که در بسیاری از زندانهای جمهوری اسلامی، بسیاری از موارد عادی اشاره شده در این پاسخ، در اختیار زندانیان قرار نمیگیرد. بنابراین بهتر است در این مورد به کودک دروغ نگوییم. اما به خصوص برای کودکان خردسال، گفتن واقعیتهای نگران کننده میتواند آسیبهای جدی به آنها وارد کند. بنابراین به شکلهای ابتکاری به بخشی از اتفاقات روزمره که در زندان رخ میدهد با این توضیح که به هر حال زندان، مقررات خودش را دارد، اشاره کنید.
زندانیمان کجا میخوابد؟
«زندانی شما روی یک تخت در اتاقی کوچک (که به آن سلول میگویند) با میلههایی روی در آن، میخوابد. شاید همسلولی هم داشته باشد یعنی یک یا چند نفردیگر با او در آن اتاق زندگی کنند.»
آیا حالش خوب است؟
بر اساس اخبار رسمی و غیررسمی مرتبط با بازداشتگاهها و زندانها در ایران، نگرانی از حال فرد زندانی، حتی اگر بیماری زمینهای نداشته باشد، کاملا موجه است. برخی کودکان نیز به شکل غیرکنترل شدهای به اخبار دسترسی دارند. به این ترتیب آنها ممکن است بدون فیلتر و توضیح بزرگسالان اطراف خود، اخبار مرتبط با مرگ در بازداشتگاه، اعتصاب غذا یا خشونت در محیط زندان را دنبال کرده باشند. کلیشههای مرتبط با «خطرناک» بودن زندانیان جرایم عمومی، حتی توسط برخی فعالان سیاسی و مدنی هم بازتولید میشود که در صورت محبوس بودن فرد در بندهای عمومی، میتواند به نگرانی و اضطرابهای کودک اضافه کند. این اخبار و اطلاعات میتوانند به کودکان ترس، اضطراب، غم و اندوه و شاید إحساس گناه یا شرم نسبت به عزیزان زندانیشان را القا کنند. رعایت نکات زیر در مورد این اخبار میتواند تا حدی از اضطراب کودک بکاهد:
- تا حد امکان کودک را از قرار گرفتن در معرض اخبار مرتبط با زندانها دور نگاه دارید.
- تا جای ممکن از گفتوگو درباره شرایط زندان در مقابل کودک خودداری کنید.
- با این حال اطمینان نداریم که کودک هیچ خبری را دریافت نکرده است. مهم است تا به نحوی با کودک صحبت کنید تا اطمینان حاصل کنید او چه میداند و درباره آنچه میداند، چه فکر میکند.
- درباره امنیت و سلامتی والد به کودک دروغ نگویید. اما لزومی به گفتن تمام جزییات نگران کننده نیست. به کودک اطمینان بدهید که شما به عنوان بزرگسال پیگیر وضعیت والد زندانی او هستید.
چنانچه در توضیحات قبلی هم اشاره شد، گفتوگوی مداوم متناسب با سن و درک کودک، کمک میکند که او اطمینان حاصل کند تا هر خبری باشد، شما او را در جریان خواهید گذاشت.
آیا تقصیر من است؟ آیا او مرا سرزنش می کند؟
نه!
بسیاری از کودکان زمانی که والدینشان به زندان میروند احساس گناه میکنند چون فکر میکنند خودشان باعث این اتفاق شدهاند.
در موقعیتهای خشونت خانگی، کودک ممکن است با پلیس تماس گرفته یا از یک بزرگسال خواسته باشد که با پلیس تماس بگیرد.
در این صورت باید به کودک گفته شود:
«تو کار درستی کردی که با پلیس تماس گرفتی چون ممکن بود او به تو یا کس دیگری آسیب برساند.»
کودکان همچنین ممکن است به دلیل آخرین گفتوگویی که با والد خود داشتهاند، با این إحساس گناه روبرو شوند. مثلا ممکن است قبل از دستگیری با والدشان دعوا کرده باشند یا کار خطایی مرتکب شده باشند و فرصت صحبت و عذرخواهی را نیافته باشند.
به طور کلی، ضروری است که برای کودکان امکان ابراز احساسات و بیان افکار و باورهایشان را در مورد دلیل زندانی شدن والدین آنها در فضایی دور از قضاوت، آرام و امن فراهم کنید. باید به کودکان کمک کنیم تا متوجه شوند:
- نقض قانون عواقب منفی دارد.
- آنها مسئول رفتار والدینشان یا پیامدهای آن رفتار نیستند.
«تقصیر تو نیست که یکی از اعضای خانوادهات مجرم است. او خلاف کرده و به خاطر آن مجازات میشود.»
همچنین لازم است تا به کودک توضیح دهیم که اگر والد او «عمل بدی» انجام داده است، همچنان میتواند «والد خوبی» باشد، هرچند لزوما این گزاره همیشه صحیح نیست. اما همچنان لازم است تا در این مورد به مصالح عالیه کودک و احساسات او توجه کنیم.
کودکانی که والدینشان به دلایل سیاسی یا مذهبی زندانی میشوند هم با احساسات مشابه روبرو میشوند. در این شرایط تنها توضیح دادن دلیل زندانی شدن متفاوت میشود. در این شرایط نیز توصیه میشود تا قضاوتهای خودمان از رفتار و انتخاب والد را کنار بگذاریم. چه زمانی که انتخاب والد را به هر دلیلی نادرست میدانیم و چه زمانی که او را فردی متعهد یا حتی قهرمان تلقی میکنیم، لازم است تا به کودک اجازه دهیم احساسات خودش را داشته باشد. به این ترتیب دادن پاسخهای خنثی، اهمیت پیدا میکند.
آیا هنوز دوستم دارد؟
بیشتر والدین صرف نظر از شرایط پیش آمده، فرزندانشان را دوست دارند. اما این سوال برای بسیاری از کودکان، به خصوص وقتی از والد زندانی بیخبرند یا امکان دریافت محبت به شکل سابق را ندارند، پیش میآید. این سوال همچنین ممکن است بعد از آزادی از زندان برای کودک پیش بیاید. در شرایطی که سیستم قضایی برنامه مدون و کارآمدی برای بازگشت زندانی از زندان، از جمله برقراری مجدد رابطه با خانواده و کودک را ندارد، فشارهای روانی، آسیبهای به جامانده از بازداشت، بازجویی و زندان و همچنین آسیبهای مرتبط مانند فشارهای مالی، میتواند شرایط روانی زندانی را دشوار کند. در این شرایط ممکن است والد آزاد شده بر خلاف میلش رفتارهایی را مرتکب شود که کودک را نسبت به رابطهشان گیج کند. در این شرایط شاید پاسخهایی مانند موارد زیر کمک کننده باشد:
«شاید پدرت الان عصبانی است که با تو بدرفتاری میکند ولی بدان که پدرت همیشه دوستت دارد.»
اگر فکر میکنید این جمله قانعکننده نیست، به جوابهای ابتکاری دیگر فکر کنید مثلا:
«بعضی وقتها که خیلی تحت فشار هستیم، ممکن است دیگر مثل قبل تحمل نداشته باشیم.»
زندگی من چه میشود؟
با زندانی شدن یکی از اعضای خانواده، زندگی کودکان به احتمال زیاد تغییر خواهد کرد. این تغییرات میتواند به احساس ناامنی در زندگی فعلی و ترس آنها از اتفاقاتی که ممکن است در آینده برایشان بیافتد دامن بزند.
اگر برادر یا خواهر یک کودک، زندانی شده است، به او اطمینان دهید که بزرگسالانی در کنار او هستند که با تمام قوا میکوشند او را ایمن نگه دارند. بعضی از خواهر و برادرهایی که در دورهی حبس والدین به اجبار از هم جدا شدهاند، احتمال دارد هرگز دوباره در کنار هم زندگی نکنند. برای یک مراقب، مراقبت از یک نوزاد آسانتر ازنگهداری از خواهر و برادرانی در سن مدرسه است. از دادن هر قولی درباره تاریخ جمع شدن دوباره خانواده خودداری کنید، مگر این که کاملا از آن مطمئن باشید.
دانستن پاسخ برخی از سوالات زیر به کودک کمک میکند کمتر نگران باشد:
سوال: والدین من چه مدت در بازداشتگاه یا زندان میمانند؟
پاسخ: پیشتر، مفصل به پاسخهایی که میتوان داد، اشاره شد.
سوال: آیا من هم میتوانم با آنها در زندان زندگی کنم؟
پاسخ: نه – البته طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران، کودکان بعد از به دنیا آمدن یا کودکان خردسال میتوانند تا دو سالگی و در مواردی تا شش سالگی در زندان بمانند. بر أساس تحقیقاتی که ما در موسسه کودکان زندانیان انجام دادهایم، حضور هیچ کودکی را در زندان پیشنهاد نمیکنیم.
سوال: آیا برای زندگی باید از خانه خودمان به جای دیگری بروم؟
پاسخ: اگر امکان این را ندارید تا محل زندگی کودک را تغییر ندهید، میتوانید در مورد شرایط و محل احتمالی زندگی او به او توضیح بدهید.
سوال: در مدت زندانی بودن والدینم با چه کسی زندگی میکنم؟
پاسخهای احتمالی:
تا وقتی او به خانه بیاید، پیش من میمانی.
پدربزرگ و مادربزرگت تا وقتی او به خانه برگردد از تو و برادرانت مراقبت میکنند.
البته در مواردی، به خصوص به دلیل طولانی بودن مدت زندان، ممکن است کودک ناچار باشد نزد افراد مختلفی زندگی کند. توضیح دادن به کودک و گفتوگو با او بسیار مهم است.
سوال: وقتی پدر یا مادرم آزاد شوند، می توانم با آنها زندگی کنم؟
پاسخ: در مواردی ممکن است دادگاه محدودیتهایی را برای زندگی مجدد والد با کودک ایجاد کرده باشد. این موضوع باید برای کودک توضیح داده شود.
آیا اگر گیج، غمگین یا عصبانی باشم اشکالی ندارد؟
به کودک کمک کنید تا به همه احساسات خود احترام بگذارد و شما هم همین کار را انجام دهید.
اگر خودتان حس خوبی ندارید، شاید حرف زدن با یک دوست یا یک فرد بالغ مورد اعتماد به شما کمک کند.
در مقابل وسوسه گفتن اینکه زندانی بد است یا سزاوار دوست داشتن کودک نیست، بایستید. به هیچ وجه از کودک نخواهید احساسی را که شما میپسندید نسبت به فرد زندانی داشته باشد. اصرار شما بر نظر خودتان در هر حالتی میتواند سردرگمی یا آسیب بیشتری ایجاد کند.
ممکن است کودک این سوال را داشته باشد که:
«با همه چیزهایی که پیش آمده، اگر من هنوز پدر یا مادر زندانیم را دوست داشته باشم، اشکالی ندارد؟»
یا برعکس:
«اشکالی ندارد که دیگر آنها را دوست نداشته باشم؟»
و پاسخ شما میتواند به این شکلها باشد:
«هیچ اشکالی ندارد که تو او را دوست داری.»
«هیچ اشکالی ندارد که تو الان او را دوست نداری. شاید بعدا احساست تغییر کند. عوض شدن احساسات در طول زمان طبیعی است و این هم اشکالی ندارد.»
چنانچه در بالا اشاره شد، این احساسات میتواند در مورد کودکانی که والدینشان به هر جرمی به زندان افتادهاند ایجاد شود. در مورد زندانیان با اتهامات سیاسی یا عقیدتی هم همچنان مهم است تا به إحساس کودک، هر آن چه که هست، احترام بگذاریم. بعد از شنیدن بدون قضاوت حس او، ممکن است بتوانیم درک کنیم که ریشه إحساس او (به خصوص وقتی حس بد نسبت به والد است) ریشه در کجا دارد. مثلا ممکن است کودک گمان کودک والدش او را به فعالیتها (یا رفتار مجرمانهاش) ترجیح داده. توضیح مناسب سن کودک، بدون قضاوت رفتار فرد زندانی، اهمیت دارد.
برای کمک به پدر یا مادر زندانیام چه کنم؟
بیشتر وقتها، کودکان احساس میکنند که باید به اعضای زندانی خانواده خود کمک کنند، اگرچه کمتر پیش میآید که واقعا بتوانند کار زیادی انجام دهند. با این همه، این که فکر میکنند میتوانند با زندانی رابطه داشته و کاری برایش بکنند خیلی خوب است.
«در خانه، همه باید در کارها به همدیگرکمک کنید، با هم مهربان باشید و از هم حمایت کنید.»
«به علاوه تو میتوانی برای مادر یا پدر زندانیات نامه بنویسی و به آنها بگویی که درس و مدرسهات چطور است.»
اما آن چه کودک قرار است انجام دهد، باید در راستای توانایی او و همچنین در مسیر رشد و بالندگی او باشد به شکلی که به سلامت او لطمه نزند. برای همین وارد کردن کودکان در کمپینهای آزادی والد زندانی، میتواند برای کودک آسیبزا باشد. این که کودک خود را نجات دهنده والد خود تصور کند، حسهای متناقضی را برای کودک ایجاد خواهد کرد و او را در شرایط روحی دشواری قرار خواهد داد.
اگر تخلفی کنم چه میشود؟ آیا من را هم به زندان میبرند؟
“اگر خطای کوچکی کنی، ممکن است والدینت با محروم کردنت از بازی یا سه روز دوچرخه سواری مجازاتت کنند.»
«وقتی بزرگتر شدی، اگر مرتکب جرمی شوی، احتمال دارد زندان بروی.» اما برای کودکان دارای والد زندانی با جرایم عمومی باید توضیح داد که لزوما قرار نیست او هم همان مسیری را برود که والدش رفته است. گرچه ممکن است باور داشته باشید که جرم ارتکابی فرد زندانی به دلیل شرایط نابرابر و تبعیض بوده است، اما توضیح این شرایط برای کودک پیچیده است. هرچند آموزش برابری و آگاهی نسبت به تبعیض نیز برای کودک اهمیت دارد.
اما توضیح این که اگر کودک باور، سبک زندگی یا فعالیتی که توسط حکومت دیکتاتوری جرمانگاری شده است، مرتکب شود و به زندان خواهد افتاد، دشوار است.