معرفی کتاب «جای خالی مامان»؛ تجربه شنیده نشده کودکان زندانیان

ابتدا تشکر می‌کنم از شورای بهرنگ و کانون دموکراتیک ایرانیان دالاس برای برنامه ریزی و اجرای این برنامه
با اهمیت. همچنین سپاس ویژه‌ام رو تقدیم می‌کنم به خانم دکتر قهاری برای ارایه این تحقیق ارزشمند که به گمان من فصل تازه‌ای است در ادبیات روانشناسی دنیا در حوزه آثار زندان، اعدام و خشونت بر کودکان زندانیان. عنوانی که خانم دکتر قهاری برای صحبتشون انتخاب کردند، سخن گفتن کودکان زندانیان و اعدام شدگان دهه شصت «در تقابل با فراموشی و سکوت» بود. اجازه بدید تا از عبارت «سکوت» که به درستی در مورد روایت کودکان زندانیان به کار رفته است شروع کنم: واقعیت این است که روایت کودکان زندانیان ایران تا کنون گفته و شنیده نشده است. وقتی می‌گویم گفته نشده منظورم این است که به جز حرف‌های پراکنده و جسته و گریخته این کودکان که آن‌هم مخلوط است با نگاه و تحلیل امروز آن‌ها، نوشته منسجمی از این کودکان منتشر و حرفی از آن‌ها بیان نشده. و وقتی می‌گویم حرف آن‌ها شنیده نشده، اشاره ام به نوع برخورد با روایت کودکان زندانیان است. نگاه ما به تجربه این کودکان از زاویه دید بزرگسالانه خودمان است. پس یا روایت آن‌ها را بزرگسالانه بیان کرده‌ایم یا با عینک بزرگسالی آن را دیده‌ایم. برای من، نوشتن کتاب «جای خالی مامان» به عنوان اولین کتاب روایی کودکان زندانیان دهه شصت، رسالتی بود برای بیان این روایت‌ها، رسالتی نه در برابر نسل خودم که در برابر تمام کودکان زندانیان، نه تنها کودکان زندانیان عقیدتی، سیاسی و امنیتی که تمام کودکانی که والدین‌شان به هر دلیل در زندان به سر می‌برند و صدایی برای بیان آن ندارند. کتاب «جای خالی مامان» از لحظه دستگیری مادرم آغاز می‌شود و به روز آزادی‌ش ختم می‌شود. در این کتاب، علاوه بر روز دستگیری، که برخی از کودکان مانند من این لحظه را شخصا تجربه کرده‌اند، روزها و ماه‌های انتظار قبل از اولین ملاقات، اولین ملاقات که از نظر روانی تاثیرات عمیقی بر کودک باقی می‌گذارد، لحظه‌های انتظار در سالن‌های انتظار قبل از ملاقات، لحظات کوتاه ملاقات، روزها و ماه‌های بدون حضور فرد زندانی،‌ زمان‌های خاص مانند نوروز، تولد و برای خانواده مذهبی ما، رمضان، و در نهایت ساعات قبل و لحظه آزادی، ترسیم شده‌اند. گرچه کتاب با آزادی فرد زندانی پایان پیدا می‌کند اما چناچه تحقیقات نشان می‌دهد و خانم قهاری هم اشاره کردند، آثار زندانی شدن والدین برای کودکانی که والدین‌شان آزاد یا اعدام شده‌اند شباهت‌های زیادی دارد. کودکانی که والدین‌شان اعدام شده‌اند شرایط متفاوت دیگری را با اندوه دایمی ناشی از نداشتن فرصت سوگواری تجربه می‌کنند. در این کتاب به تمام این اتفاقات و حوادث از زاویه دید کودک نگاه شده‌است. به عنوان نویسنده این روایت تمام تلاشم را کردم تا با نگاه، تحلیل و اطلاعات یک فرد بزرگسال این روایت را به تصویر نکشم. به این ترتیب شما کلنجارهای احساسی کودک، مانند عصبانیتش از مادرش، در عین داشتن عذاب وجدان، و همچنین نیازها او به عنوان یک کودک یا آثار کوتاه مدت زندانی بودن والدش مانند اختلال خواب و آسیب دیدن سیستم ایمنی بدن کودک را شاهد هستید. در این کتاب تلاش کردم تا نشان دهم تجربه کودک از ترامای مشابه با تجربه بزرگسالان متفاوت است. همین تجربه متفاوت، هم آثار متفاوت روحی، روانی و رفتاری بر روی آن‌ها باقی می‌گذارد و هم نیازهای آن‌ها را متفاوت می‌کند. به عنوان مثال اغلب ما از دوران معروف به «قبر یا قیامت» در زندان قزلحصار کرج در دوران حاج داود رحمانی شنیده‌ایم. شنیده‌های ما بر اساس روایات زندانیانی است که از آن دوران گفته و نوشته‌اند. در این کتاب شما می‌توانید فشارهای روحی ناشی از بی‌خبری و فضای سنگین سکوت حاکم بر اطراف کودک از آن دوران را درک کنید.
در نهایت باورم این است که اولا باید برای این کودکان و کودکان پس از آن‌ها و کودکان زندانیان امروز کاری کرد تا لااقل بار فشارروانی وارد شده به آن‌ها را کاهش دهیم. اما اگر قرار بر انجام کاری برای این کودکان باشد، ابتدا باید دنیای آن‌ها را درک کنیم. کتاب «جای خالی مامان» تلاشی است برای کمک به درک دنیای این کودکان.
* متن صحبت‌های حامد فرمند، نویسنده کتاب جای خالی مامان در برنامه بزرگداشت اعدام‌شدگان تابستان ۶۷، آگوست ۲۰۱۶،  در معرفی این کتاب.
در این برنامه خانم دکتر نوریمان قهاری بخشی از نتیجه تحقیق خود بر روی گروهی از کودکان زندانیان و اعدام شدگان دهه شصت را با عنوان «پیامدهای سرکوب سیاسی، نشانی ماندگار بر حیات روحی بازماندگان: فرزندان زندانیان و قتل عام شدگان دهه شصت در تقابل با فراموشی و سکوت سخن می‌گویند»، ارایه کردند.
این برنامه با همت، برنامه ریزی و اجرای شورای بهرنگ و کانون دموکراتیک ایرانیان در دالاس تگزاس، در کتابخانه عمومی شهر پلینو برگزار شد.