کودکان زندانیان دبستانی؛ پرخاشگری و اختلال تمرکز

  • تعریف دوران دبستان: از ۵ – ۶ سالگی تا پایان دبستان، ۱‍۱ – ۱۲ سالگی
  • مهم: کودکان در این دوره سنی لزوما از نظر جسمی، روانی و مغزی مشابه یکدیگر رشد نمی‌کنند.  

وقتی از آثار زندانی شدن والدین بر روی کودکان صحبت می‌کنیم، منظورمان برچسب زدن و این که «سرنوشت محتوم‌» کودکان است، نیست.

هم خود کودک توانایی در تاب‌آوری دارد و هم محیط خانوادگی، اجتماعی و شرایط اطراف کودک می‌توانند کمک کننده باشد.

خانواده‌ها بعضا به صورت ناخودآگاه مداخلات درست و موثری انجام می‌دهند. با آگاهی از درستی رفتار‌هایمان، آگاهانه آن‌ها را اجرا می‌کنیم.

بررسی دو ویژگی خاص کودکان دبستانی:

  1. رفتارهای پرخاشگرانه

پرخاشگری در کنار انزواطلبی می‌توانند نشانه‌های افسردگی باشند.

معمولا نشانه‌های دیگری هم مثل بی‌انگیزگی و تغییر در خواب یا تغذیه کودک باید وجود داشته باشد که در کنار هم افسردگی طلقی ‌شوند.

افسردگی حد دارد و همه شکل‌های افسردگی شکل حاد آن که ممکن است «فکر مرگ» یا «خودکشی» باشد، نیست.

به جای نگرانی از اسامی مانند افسردگی یادمان باشد که این‌ها عناوینی هستند برای شناسایی اختلالات و یافتن بهترین راه‌های درمانی.

از جمله مداخلات کمک‌کننده و مهم مراجعه به متخصص است.

پرخاشگری‌ گاهی با گفت‌وگو یا رفتاردرمانی حل می‌شود، گاهی نیاز به دارو دارد. در صورت وجود امکانات، روان‌درمانگری را در هر حالتی جزو برنامه‌های حمایتی از کودک قرار دهیم تا ابزارهای ماندگاری برای استفاده در اختیار کودک قرار گیرد.

خانواده‌ها همچنان نقش موثری در حمایت از کودک ایفا می‌کنند.

شناسایی سریع نشانه‌های اختلال اضطراب و افسردگی و مداخله مناسب، می‌تواند جلوی پیشرفت آن را بگیرد و از عمیق و ماندگار شدنش جلوگیری ‌کند.

نشانه‌های افسردگی و پایداری و تکرار آن‌ها در طول زمان و افزایش آن‌ها را دنبال کنیم.

۲. از دست دادن تمرکز در سن یادگیری

از دست دادن تمرکز از جمله اختلالات شایع است: لطمه به روند یادگیری که در موارد حاد منجر به ترک تحصیل یا عقب‌ماندگی تحصیلی می‌شود.

از متخصصان کمک بگیریم. مراجعه به روانشناس نباید تابو باشد.

استفاده از ابزارهایی که می‌توانند تمرکز را تقویت کنند: نوشتن، نقاشی کردن، بعضی از بازی‌ها مانند بازی‌هایی که با ساختن سروکار دارند، دوختن و بافتن، همچنین تمرین‌های تنفسی،‌ یوگا و ورزش.

کودک ممکن است ابزارهایی که برای تاب‌آوری استفاده می‌کند، سازنده نباشد، مثلا از ابزار «انکار واقعیت» استفاده کند.

بدون نگران یا خسته کردن کودک، در زمان‌های مناسب، موضوع زندانی بودن یا شدن والدین را پیش بکشیم و به او کمک کنیم تا با واقعیت روبرو شود.

مراقب نگاه جنسیت‌زده به ابراز احساسات باشیم: پسر گریه نمی‌کنه.

لازم است تا کودک حس کند هر گونه برانگیختگی احساسات از سوی او پذیرفته است و ما در هر حالتی کنارش هستیم.

  • راه‌های عمومی مواجهه با ترامای جدایی ناشی از زندان:

محیط زندگی کودک بدون تنش باشد: عاری از تنش کردن به معنای تصویر کردن یک محیط غیرواقعی برای کودک نیست. اما نمی‌خواهیم شرایط را از آن‌چه هست سخت‌تر کنیم. تا جای ممکن منابع استرس و تنش را از کودک دور ‌کنیم.

با فرض این که رفتار فرد قبل از زندان آزارگرانه نبوده و محیط زندگی کودک امن بوده، با آزادی فرد از زندان، به دلیل فشارهای روانی، ممکن است تحمل فرد پایین‌تر آمده باشد و زمینه بروز تنش بالقوه بالا باشد.

کودک یک بزرگسال با اندام کوچک نیست!

به خاطر داشته باشیم که اثر تراما بر کودک و بزرگسال یکسان نیست،‌ ابزارها و امکاناتی که ما در اختیار داریم، لزوما در اختیار کودک نیست و اگر هست، لزوما نحوه استفاده از آن‌ها را نمی‌داند یا نیاز به همراهی مداوم در استفاده از آن‌ها دارد.

الگوی مناسبی در برخورد با تنش، استرس و تراما باشیم: کودکان از رفتارهای ما یاد می‌گیرند. 

با کودک بدون قضاوت گفت‌وگو کنیم: کمک به او در شناخت احساسات و کنترل سطح برانگیختگی.

پذیرش احساس منفی و دلایل و عوامل بروز یک رفتار (مثل پرخاشگری) به معنای پذیرش آن رفتار نیست.

نظم و روتین داشته باشیم: نظم در زمان و میزان خواب و تغذیه و فعالیت‌های بیرونی مثل فعالیت‌های بدنی مانند ورزش و فعالیت‌های هنری از جمله نقاشی.

توضیح دادن واقعیت و موقعیت والد زندانی به کودک: کودکان به خصوص کودکان دبستانی و خردسالی نیاز دارند تا احساس کنند بر شرایط مسلط هستند و از اتفاقاتی که خواهد افتاد آگاهی دارند.

بلاتکلیفی افرادی که حکم دارند و هنوز اجرایی نشده، می‌تواند منبع اضطراب شود. تا جای ممکن بدون گفتن دروغ، کودک را از بلاتکلیفی خارج کنیم و به خصوص بار بلاتکلیفی را بر دوش کودک نگذاریم.

گفت‌وگو با کودک از جمله اطمینان دادن نسبی از آینده به او، یک پروسه دایمی است. از تکرار آن خسته نشویم.

ارتباط با گروه‌های همسان: این ارتباط به هم‌ذات‌پنداری می‌انجامد و کمک می‌کند کودک احساس تنهایی نکند. اما قرار نیست تجربه خودش کم‌ارزش تلقی شود.

نامه نگاری با کودک: حفظ شکل‌های مختلف ارتباط کودک و والد زندانی اهمیت دارد. اگر والد فرصت دارد قبل از رفتن به زندان برنامه‌ریزی کند، نوشتن نامه‌هایی از قبل، می‌تواند یک راه حل کمکی باشد.

محتوای نامه‌ها:

در نامه‌های از داخل زندان، دادن تصویر دقیق‌تری از شرایطی که والدین‌اش دارند و روزمرگی زندان، در حد درک و توان کودک، اهمیت دارد.

در نامه‌های از قبل نوشته شده، می‌توانیم قول‌ و قرارها یا روش‌های مواجهه با احساسات ناخوش‌آیند را یادآوری کنیم.

قول و قرارهایمان مبتنی بر تبعیض یا نقش‌های کلیشه‌ای و آسیب‌زا نباشد.

  • سوال: آیا مناسب است که دوستان و همکلاسی‌های کودک درباره زندانی شدن والد او  اطلاع داشته باشند؟

انگ زندان هم برای زندانیان عادی و هم زندانیان سیاسی و عقیدتی، در جامعه وجود دارد.

همچنین ترس  از برخورد جامعه یا حکومت مانع از فاشگویی می‌شود.

به این دلایل کودک ممکن است از جانب همکلاسی‌ها یا مسئولان مدرسه همدلی را تجربه نکند، بلکه با تجربه قلدری یا آزارگری مواجه شود.

از طرفی نگهداری راز شرایط را به خصوص برای کودک سخت‌تر می‌کند.

داشتن گروه حامی در مدرسه، محله و در میان آشنایان در پروسه تاب‌آوری مهم است. گروهی از افراد قابل‌اعتماد و همدل را در این محیط‌ها شناسایی کنیم و آن‌ها را در جریان قرار دهیم.

برای کودک روشن شود اگر قرار نیست با افراد بیشتری صحبت کند، برای امنیت خودش است.

  • سوال: آیا لازم است تا درباره دلایل زندانی شدن والدین با کودک صحبت کنیم: ابتدا مهم است بدانیم کودک تا چه اندازه در جریان اتفاق هست؟ در مورد زندانیان سیاسی-عقیدتی، داشتن مرز بین«جای فرد زندان نیست» و «عادی نشدن شکستن قانون» مهم است. برای زندانیان عادی، دانستن حقیقت در کنار ایجاد تعادل بین «کارهایی که می‌تواند منجر به محرومیت از آزادی شود و این که «والد صرفا عملی خلاف انجام داده» مهم است.

جدایی ناشی از زندان منجر به حذف فرد از زندگی کودک نشود.

طرح از: ناصر تیمورپور