یکسال بعد از کشتار آبان ۱۳۹۸، روندی برای دادخواهی به شکلهای مختلف از جمله در قالب یک دادگاه مردمی آغاز شده است. کودکان در کجای این روند دادخواهی هستند؟ آیا لزومی به مشارکت کودکان در روند دادخواهی هست؟ اگر این لزوم وجود دارد، ساز و کار آن چیست و چه تجربههایی در این زمینه وجود دارد؟
مراحل دادخواهی: کشف حقیقت و حقیقتگویی، اجرای عدالت و برقراری روند قضایی و روشن شدن مسئولیت و نهایتا جبران خسارت
مشارکت کودکان در تمام این مراحل مد نظر هست.
به بهانه تلاش برای برنامهریزی دادگاه مردمی آبان تریبونال و یادآوری تجربه ایرانتریبونال: در ایران تریبونال که به خصوص به قتل عام تابستان ۶۷ مربوط است، دو نفر که در کودکی عضوی از خانوادهشان را از دست دادند از تجربهشان میگویند. تنها یکی از آنها، سحر محمدی، از تجربه شخصی خودش گفت. هیات دادستانی آمادگی دارند که تجربه فردی را که در زمان وقوع حادثه کودک بوده، بشنوند.
لزوم شنیده شدن صدای کودکان در مسیر دادخواهی از جمله در برگزاری دادگاهها. هرچند دادخواهی تنها در شکل برگزاری دادگاه خلاصه نمیشود.
بعضا اگر صدای کودکان در روند دادخواهی شنیده شود، کودکان با سنین پایینتر بیشتر در معرض حذف شدن قرار میگیرند. از طرف دیگر برخی از موارد کودکان بدون رعایت مقدمات وارد مسیر دادخواهی میشوند.
نتیجه نهایی دادخواهی و عدالتخواهی حاصل نخواهد شد مگر تجربه کودک و روایت او شنیده و داد او به صورت خاص ستانده شود.
آنچه مهم میشود، نحوه حضور کودکان در مسیر دادخواهی است:
- حفظ امنیت کودک
- رعایت حریم خصوصی کودک
- مراقبت از سلامت جسم و روان کودک
- مراقبت از این که هیچ آسیب مضاعفی به کودک وارد نمیشود از جمله جلوگیری از دوباره قربانی شدن
- حضور افراد آموزش دیده برای کار با کودکان دادخواه
- همراهی والدین و سرپرستان کودک در مسیر دادخواهی
- شنیدن کودک با احترام و ارزش گذاشتن به روایت او
- آگاهی کودک از نحوه استفاده از روایت او
- آگاهی کودک از نتیجه دادخواهی
روایت کودکان در سنین مختلف ممکن است با تخیلات کودکی همراه شود. اما این موضوع نباید در مسیر شنیدن روایت کودک اثر بگذارد.
یادآوری اهمیت گفتن حقیقت اما مهم بودن چگونه گفتن آن: اشاره به روایت زنی که در جریان حوادث آبان ۱۳۹۸ کشته شد. به کودک گفته نشد. اما کودک از طریق فضای مجازی نه تنها متوجه مرگ مادر شد، بلکه جزییات کشته شدن او را دید.
اهمیت مراقبت از اخبار و جزییاتی که در اختیار کودک قرار میگیرد: فضای مجازی و رسانههای دوستدار کودک
نمونه کانادا با سابقه طولانی در نقض حقوق بومیان – از جمله مدارس دولتی شبانهروزی: برگزاری دادگاهها و رسیدگی به آسیبهای وارد شده به نسل بعد از قربانیان مستقیم این مدارس از جمله کسانی که امروز کودک هستند.
نمونه دیگر، تونس و بعد از جنبش علیه دیکتاتوری و تغییر حکومت سیاسی: در یک سال اول فعالان مدنی متوجه نادیده گرفته شدن کودکان قربانی حکومت دیکتاتوری شدند.
نمونه بعد، آلبانی که در سال ۱۳۹۲ به پیماننامه حقوق کودک میپیوندد و در قوانین تدوین شده جدید، تلاش میکند تا دادگاهها دوستدار کودک تعریف شود تا صدای کودک به صورت قانونی و در محیط امن شنیده شود.
نمونه آخر، تلاش کمپینهای حقوق بشری، فعالان مدنی و رسانهای در نپال بعد از جنگهای داخلی که کودکان در پروسه گذار کودکان نادیده گرفته نشوند.