کودکان زندانیان خردسال و تاب آوری

منظور از کودکان خردسال، کودکان بین ۲ یا ۳ سال تا ۵ یا ۶ سال است.

کودکان ممکن است به اشکال مختلف، آثار ناشی از زندانی شدن والدین را بروز دهند:

  1. تاثیر روی روح و روان کودک: اضطراب شدید
  2. تاثیر روی رفتار کودک: پرخاشگری، وابستگی به یک فعالیت یا رفتار خاص
  3. تاثیر روی جسم و بدن کودک: تپش قلب، بیخوابی
  4. v ما در این سن به کودک کمک میکنیم مستقل شوند و خودشان به فعالیتهای مستقل بپردازند مثل بستن بند کفش
  5. حمایت از کودک در این دوران میتواند از راههای زیر انجام شود:

گرفتن نظر متخصص، بازی تراپی، استفاده از هنر، داستانها و کتابها و قهرمانها، استفاده از گفتگو

چیزی که اهمیت دارد این است که اطرافیان کودک نسبت به این ابزارها شناخت داشته باشند و بتوانند امکانات لازم را در اختیار کودک قرار بدهند.

تاب آوری

در خصوص تاب آوری باید بدانیم کودکان هم مثل بزرگسالان قابلیت تاب آوری در برابر اضطراب را دارند و ما به این دلیل باید آماده باشیم که ممکن است کودک در شرایط بحرانی به ابزاری متوسل شود که برایش آسیب زاست. (مثل انزواطلبی)

  • حمایتهایی که به کودک میشود باید بتواند در مسیر تاب آوری به او کمک کند.
  • ممکن است کودک در گذشته ترامای جدایی را تجربه کرده باشد و برای رهایی از آن از راهکارهایی استفاده کرده باشد که به او کمک کرده. چنانچه بعد از مدتی دوباره در شرایط بحرانی قرار بگیرد احتمال اینکه از همان راهکارها استفاده کند بسیار زیاد است. در این مورد لازم است موارد زیر را در نظر داشته باشیم:
  • کودک از زمان تجربه قبلی تا تجربه جدید رشد کرده است.
  • علائم تراما و نحوه ی نشان دادن آن از طرف کودک ممکن است تغییر کرده باشد.
  • برخی روشهای درمان محدودیت سنی ندارند و در هر دوره ای میتواند کمک کننده باشد. مثل نقاشی، کتاب خواندن و گفتگو
  • اگر تکنیکی را در دراز مدت و در شرایط عادی با کودک تمرین کنیم به احتمال زیاد در شرایط بحرانی میتواند از آن تکنیک برای بهبود وضعیت خود استفاده کند.
  • ما به عنوان فرد نگهدارنده ی کودک باید ابزار لازم را در اختیار کودک قرار بدهیم، به این ابزارها و تکنیکها کاملاً آشنایی داشته باشیم و مستمر از آن استفاده کنیم تا کودک یاد بگیرد در زمان مناسب و به روش مناسب از انها استفاده کند.  
  • استفاده از تجربه ی دیگران در این شرایط میتواند بسیار کمک کننده باشد. اگر خانواده هایی هستند که میتوانند گروهی تشکیل دهند و با هم در ارتباط باشند ممکن است کودکانی در بین آنها باشد که بزرگتر از کودک ماست و این تجربه را قبلاً داشته. این کودک و تجربیات او میتواند حمایت خوبی برای کودک ما باشد تا بتواند با ترامای جدایی مقابله کند. این پروسه حتی میتواند به کودک بزرگتر هم کمک کند.

سوال آیا لازم است کودکانی که والدینشان به دلایل سیاسی و عقیدتی به زندان افتاده اند در جریان مسائل سیاسی قرار بگیرند یا خیر؟

 کودکان حق دانستن و مشارکت کردن دارند و هر چه بزرگتر میشوند میل به دانستن و مشارکت کردن در آنها بیشتر میشود. ما عمدتاً شاهد این دو مورد در کودک از سن ۱۱ یا ۱۲ سالگی هستیم ولی در هر کودکی ممکن است زودتر یا دیرتر باشد. در نقطه ی مقابل ناآگاهی و کم اطلاعی کودک از موضوع است که میتواند عواقب بدی داشته باشد. این که ما حضور کودک و نیاز او را نادیده بگیریم و یا او را بزرگتر از سن خودش در نظر بگیریم و اطلاعات زیاد و نامناسب در اختیارش بگذاریم هر دو میتواند آسیب زا باشد. درواقع توانایی/ عدم توانایی کودک در تحلیل مسائل نباید نادیده گرفته شود. مسائل سیاسی و عقیدتی چیزهایی نیستند که کودک بتواند بدون حمایت اطرافیانش درک و تحلیل کند.

قرار نیست کودک از همه چیز بی خبر باشد اما باید بدانیم چگونه و چقدر اطلاعات به او می دهیم و آیا می توانیم کمکش کنیم آنها را تحلیل کند یا نه.

نکته ی دیگری که باید به آن توجه داشته باشیم این است که کودکانی که در خانواده های سیاسی یا عقیدتی رشد میکنند ممکن است دچار نفرت شوند. والدین در خانه، فعالیتهای سیاسی یا مدنی انجام میدهند و کودک از آنها اطلاع دارد. سپس والدین به زندان میفتند. در این شرایط تضاد ذهنی نسبت به قانون، حکومت و مفاهیمی چون عدالت برای کودک ایجاد میشود که منجر به نفرت خواهد شد. در این شرایط چه باید کرد؟ بسیار مهم است چطور با کودک در مورد موضوعات و مفاهیم صحبت کنیم و چه حجمی از اطلاعات را به او منتقل کنیم. همچنین استفاده از تجربیات دیگران میتواند موثر باشد.

طرح از: ناصر تیمورپور