«وقتی همشاگردیهای هیوا فهمیده بودند که پدرش زندان است، او را مسخره کرده بودند. حتی والدین یکی از آنها از مدیر مدرسه خواسته بود هیوا را به مدرسه راه ندهد، چون فکر میکرد او هم حتما مثل پدرش “خلافکار” خواهد شد.»انگ زندان تنها دامن زندانی را نمیگیرد. کودکان و خانواده آنها هم از انگ و تبعات فردی و اجتماعی آن در امان نخواهند بود. گروهی از افراد جامعه که قبل از مواجه شدن با سیستم قضایی، انگ و طرد اجتماعی را تجربه میکنند، با زندانی شدن عضوی از خانوادهشان، با لایههای متفاوتی از تبعیض روبرو خواهند شد. به عنوان مثال کودکان معلول و بیمار، کودکان با نیازهای ویژه و کودکان اوتیستیک، به دلیل شرایط جسمی و روانی متفاوتشان، به طور خودکار از طرف جامعه توانزده (غیرمعلولسالار) حذف و به حاشیه رانده میشوند. به این ترتیب اضافه شدن انگ زندان به لایههای تبعیض مبتنی بر معلولیت، شرایط سختتری را برای تابآوری کودک ایجاد میکند و این کودکان را در معرض آسیب بیشتر و محرومیت گستردهتری نسبت به حقوق فردی و اجتماعیشان قرار میدهد.
زندانیان سیاسی یا مذهبی نیز به دلیل وجود ترس یا پیشداوریهای ساخته شده برای گروهی از جامعه با تبعات انگ اجتماعی زندان روبرو میشوند.
جامعه، فعالان و رسانهها نقش مهمی در انگ زدایی از زندان و حمایت از خانواده فرد زندانی و کودک او دارند.
قابل درک است که خانواده کودک دارای والد زندانی، برای محافظت از او، موضوع زندانی شدن والدش را با دیگران در میان نگذارند. به این ترتیب کودک احتمالا از برخی خدمات و حمایتهای احتمالی محروم خواهد شد.
شاید بتوان با پیدا کردن افراد قابل اعتماد و در میان گذاشتن شرایط کودک با آنها، تبعات منفی پخش شدن خبر زندانی بودن والد را کاهش داد و از حمایتهای نسبی موجود برخوردار شد.
اگر شما معلم کلاسی بودید که هیوا در آن درس میخواند، برای حمایت از او در برابر تمسخر دیگر شاگردان و نگرانی برخی خانوادهها، چه کاری انجام میدادید؟

طراح تصویر شاخص و متن: مریم بیگی