عکس: جلسه ورکشاپ آموزشی برای معلمان پیشدبستانی مدارس دولتی شهر آرلینگتن – ایالت ویرجینیا – آمریکا؛ ۲۰۱۶ میلادی – اجرای ورشکاپ: حامد فرمند (موسسه کویپی)، هتر پریچت (او.ای.آر)
معلمها چه نقشی میتوانند در حمایت از کودکان با تجربه جدایی ناشی از زندانی شدن والدین ایفا کنند؟ طرح چه موضوعاتی میتواند برای کودکان زندانیان آسیبزننده باشد؟ چه آموزشهایی میتواند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به کودکان زندانیان در گذار سالمتر از دوران زندانی شدن والدینشان کمک کند؟
تعداد زیادی از کودکانی که به هر دلیل والد زندانی دارند، اگر از تحصیل بازنمانده باشند، بخش زیادی از زمان خود را در مدرسه میگذرانند. به دلیل ترس و انگ اجتماعی، عموما افراد از زندانی بودن والدینشان صحبت نمیکنند. این موضوع در شهرها، محلهها یا روستاهای کوچک لزوما صادق نیست.
به عنوان کسی که با کودکان ارتباط مدام داریم، لازم است تا آثار منفی آسیبهای وارد شده به کودکان را بشناسیم و بیشتریم حمایت را از کودکان آسیبپذیر داشته باشیم تا از افت تحصیلی و ترک تحصیل جلوگیری کنیم و همچنین کمک کنیم تا کمترین آسیب به آنها وارد شود و البته از آسیبهای جانبی هم جلوگیری کنیم.
حق بر داشتن عالیترین سطح رفاه و بهرهمندی از امکانات جامعه
بخشی از روشهای حمایت از کودکان دارای والد زندانی، در مورد سایر انواع جداییها مثل مرگ ناشی از مرگ یا جدایی ناشی از طلاق یا مهاجرت، هم میتواند کمک کننده باشد.
از جمله آثار تراما بر روی تمرکز کودک و افت تحصیلی است.
یک سری اقدامات عمومی، منفعتش به تمام کودکان از جمله به کودکان دارای والد زندانی میرسد. از طرف دیگر، توجه به نشانههای تغییر رفتار کودک اهمیت دارد برای مداخله موثر و حامیانه. نشانههایی مانند: اختلال اضطراب، گوشهگیری، پرخاشگری، آسیبزدن به خود یا دیگری، اختلال تمرکز، اختلال خواب (خوابآلوده بودن در مدرسه)، اختلال اشتها و … اهمیت دارند. قرار نیست اگر کودک مایل به بیان اطلاعات خانوادگی ندارد، از او سوال بپرسیم. بنابراین یک سری اقدامات عمومی میتواند به طور کل کمک کننده باشد.
توجه به توانمندیهایی که کودکان نیاز دارند:
- افزایش اعتماد به نفس در کودک
- ارتباط موثر و گفتوگو
- مهارتهای حل مسئله
- مهارت درک و بیان احساسات
- درک تفاوتها (کمک کننده به سایر کودکان برای همدلی) از جمله درک تفاوت در شکل خانوادهها
در کنار این موضوع، مراقبت از کلمات و مثالهایی که در کلاسها زده میشه، میتواند محیط امنی را برای کودک فراهم کند و احساس کند که شرایط او درک شده: لزوما پدر همیشه نانآور نیست یا الان نیست که نان بیاورد و مثالهایی از این دست.
همچنین توجه به روزهای خاص، مثل روز پدر یا مادر یا حتی روز معلم و توجه به شرایط کودکان متفاوت یا روزهایی که قرار است به «جمع خانواده» اشاره میکند.
معلمان میتوانند با خلاقیت تلاش کنند تا «انگ» را از دوش زندان و زندانی بردارند، از جرایم و اتهامات سیاسی و عقیدتی تا جرایم و اتهامات عمومی: آموزش به کودکان برای پرهیز از قضاوت و احترام به کرامت انسانی افراد از جمله خانواده زندانیان
همچنین فرد زندانی هم عملی انجام داده و تاوان آن مشخص است: محرومیت از یک سری حقوق اجتماعی، اما او نباید از سایر حقوق انسانیاش محروم شود.
یک سری پیشنهادات خاص:
- تشکیل گروههای همسان: همسالان (کودکان)، بزرگسالان یا بزرگسالان و کودکان با نظارت و اداره مددکار اجتماعی
- این گروهها باز هم میتواند عمومی باشد مثلا برای حمایت از کودکانی که رفتارهای پرخاشگرانه دارند
- مربیگری: فردی به عنوان همراه کودک با حفظ امنیت و سلامتی کودک
- همراهی کودک با کودک با نظارت بزرگسال
- همراهی بزرگسال با کودک با نظارت و مراقبت از آسیبدیدن کودک
- مربیگری لزوما در یک چهارچوب خاص و با نامگذاری رسمی اتفاق نمیافتد. یک کودک ممکن است با نظارت شما نقش کمک درسی برای کودک دیگری را بازی کند. همین اتفاق در صورتی که به شکل مرتب و درازمدت بیفتد، در قالب مربیگری و با آثار مثبتی که دارد تعریف میشود.
- حمایتهای مالی: نابرابری اقتصادی، تبعیض جنسیتی از جمله در بازار کار
- تاثیر زندانی شدن والد (به خصوص پدر) بر تامین مایحتاج کودک، ترک تحصیل کودک به خاطر ازدواج کودکی یا تبدیل شدن به کودک کار